بازم شمال
قرار بود جمعه(1393/03/02)آقاجون شمالی بره بندرعباس ماموریت و ماهم رفتیم شمال که پیش مادرجون و خاله جون بمونیم تا اونا تنها نباشن و توراه نزدیک رشت از این بلال ها خریدیم اول فکر میکردیم که خوشت نیاد ولی وقتی یه ذره خوردی دیگه از دستم گرفتی نوش جونت ...
نویسنده :
بابا و مامان جونی
13:29